کاتیــــــ ــا | ||
آخرین سکانس ــــ خدانگهدار ــــ ....... با تو داستانی شد آغاز که پایان نگرفت ...
پ.ن : به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد ... که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد ... پ.ن : روزی اگر قسمت دیگری شدی ... دعا کن که چشم های من ... کور باشد ... کور باشد ...
و "پایان" نوشت : من گل آفتابگردونم خورشیدم که بره از دنیا رو بر میگردونم ... پس حالا دیگه دفتر شعر رو باید بست ... شعری که " تو " نداره .....
پایان - 30 اردی جهنم - ساعت 3و27 دقیقه صبح
[ پنج شنبه 93/3/1 ] [ 11:59 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |